نماز رزمندگان و همه غریبان

ساخت وبلاگ
دلواپسی های دلدلم عجیب گرفته است چه دانم که کجاست و که را می طلبد لیک می دانم که عجیب گرفته است و در طلب آرامش است و آن را می جوید از کسی که دیریست این دل را به هیچ گرفته و راه خویش در پیش گرفته است!! کاش مهری می ورزید و نگاهی به دل نزار می کرد که مولانایم نیک دل خوانی می کند:ای نوبهار عاشقان داری خبر از یار ماای از تو آبستن چمن و ای از تو خندان باغ‌هاای بادهای خوش نفس عشاق را فریادرسای پاکتر از جان و جا آخر کجا بودی کجاای فتنه روم و حبش حیران شدم کاین بوی خوشپیراهن یوسف بود یا خود روان مصطفیای جویبار راستی از جوی یار ماستیبر سینه‌ها سیناستی بر جان‌هایی جان فزاای قیل و ای قال تو خوش و ای جمله اشکال تو خوشماه تو خوش سال تو خوش ای سال و مه چاکر تو را نماز رزمندگان و همه غریبان...
ما را در سایت نماز رزمندگان و همه غریبان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bbiqarar بازدید : 26 تاريخ : سه شنبه 24 مرداد 1402 ساعت: 17:45

به ياد منصوردكتر منصور رحمدل(1349-1400) با كرونا از اين دنيا رخت بربست. او عمر درازی نكرد اما در اين مدت پنجاه‌ ساله چندان كوشيد كه برای من و تو می‌تواند بس آموزنده باشد:1) تعيين مسير زندگی از سن 19 سالگی با ورود به دانشكده حقوق دانشگاه تهران2) استواری در تصميم به گونه‌ای كه هيچگاه از تصميم خود بازنگشت و هرگز از اين شاخ به آن شاخ نپريد.3) كاربست عزمی جزم در رسيدن به اهداف علمی خويش.4) كسب ابزارهای لازم برای دستيابی به دانش روز در رشته حقوق مانند تسلط به زبان عربی، انگليسی و آلمانی.5) دقت نظر و نظريه‌پردازی در رشته حقوق.6) انجام تحقيقات صرفاً علمی كه با وسواس معتدل علمی همراه بود.7) استفاده بهينه از فرصت‌ها به گونه‌ای كه هرگز زمان خود را از دست نمی‌داد به‌ويژه از مطالعه هرگز خسته نمی‌شد.8) نظم مثال‌زدنی.9) خيرخواهی و خيررسانی عظيم اما پنهان.10) در يك كلام او عاشق علم و كوشا در راه انسانيت.قنبری 11 ارديبهشت 1401چکامه‌ای در رثای منصورتو را می‌ستایم ای استوار در علمآنگاه که در دوره دانش‌اندوزی‌ات همه راه‌های راحتی را بر خود بستیو خویشتن را وقف دانش کردی و دادگریتو را می‌ستایم ای معلم راست‌قامت، منصور!اینک نامت جاودانه شد با چکامه‌های رخشانتتو را نیک می‌ستایم در این نیک‌فرجامکه نهال علم کاشتی و آن را با استقامتت بارور ساختیتو دانشت را با نیک‌خواهی عجین کردیتو را می‌ستایم ای عجین در علم و دادگرینیک می‌ستایمت که در خفا دست فقیران را گرفتیآه تا زنده بود غافل بودیم از این همه نیک‌خواهی‌اتای رادمرد استوارکردارمنصور!غمین در فقدان جانکاه تو، ای جاودان!کوچک اهل علم بخشعلی قنبری 1402/2/12بانگ معنا؛ صفحه اختصاصی دکتر قنبری در اینستاگرام:https://www.instagram.com/p/Cr4DJEkIR70/?igshid=YmMyMT نماز رزمندگان و همه غریبان...
ما را در سایت نماز رزمندگان و همه غریبان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bbiqarar بازدید : 30 تاريخ : چهارشنبه 11 مرداد 1402 ساعت: 13:01

در آغوش سگی مهربانشب یک خرداد 1402 دیر وقت به خواب رفتم در نیمه های خوابم رویا جالبی دیدم البته سخت شفاف! رفته بودم روستای خودم قراجه فیض الله از دور سگی نسبتاً بلند و کاملاً طلایی رنگ را که ناگهان چشمش به من افتاد و پارس کنان با سرعت به سمت من دوید. آنقدر سریع بود که من هیچ کاری برای فرار و رهایی نتوانستم بکنم و بلافاصله یادم آمد که پدرم در کودکی به من گفته بود که هر گاه سگ به شما حمله کرد بنشینید تا به شما کاری نداشته باشد. با ترس و لرز نشستم و همین سگ به من رسید دهانش را بست و من به علامت محبت دستم را روی سرش کشیدم. همین کار من سگ را منقلب کرد و با تمام وجود محبتم را جبران کرد به گونه ای روی پاهای من افتاد و با تمام وجود مرا در آغوش گرفت و برای جبران آن محبت هر کاری که از دستش بر می آمد انجام داد و آنقدر مرا تحت تاثیر قرار داد که من هم با تمام وجود او را بغل کردم و تا توانستم سر و صورتش را نوازش کردم و خواستم ببوسمش که یادم افتاد که ممکن است مریض شوم لذا نبوسیدمش لیکن همچنان به نوازشش ادامه دادم. در همین حین که من این سگ مهربان یکدیگر را در آغوش کشیده بویم که صاحبش از راه رسید و او به اجبار از من جدا شد اما وقتی از من دور می­شد چندین بار به عقب و با حسرت قابل درک به من می نگریست و حسرت دیدار دوباره­اش در دلم و تا آخر عمرم از قدرشناشی­اش در شگفت خواهم ماند و دانستم که این سگ ارزش محبت را به مراتب بهتر از بسیاری از آدمیان می­داند. بخشعلی قنبری 1/3/1402 برچسب‌ها: سگ مهربان نماز رزمندگان و همه غریبان...
ما را در سایت نماز رزمندگان و همه غریبان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bbiqarar بازدید : 28 تاريخ : چهارشنبه 11 مرداد 1402 ساعت: 13:01

زیست غمگنانهبودا می گفت در نهاد این عالم رنج وجود دارد و نمی توان آن را از حیات دنیوی جدا کرد. بودا در توضیح عمین گزاره نظریه رنج را مطرح کرد و پایه همه آرای خود را بر این اصل قرار داد. واقعیت این است که هرچه می گذرد درستی این نظریه بیشتر درک می کنم با این تفاوت که وقتی رابطه با خدا را به آن ضافه کنیم از میزان رنج آن کاسته می شود. این رابطه امید و آرامش و دلگرنی انسان را افزون می سازد.قضا را در ساعت 6 صبح 10 تیر ماه خوابم برد و در خود دیدم که با پدر گرامی رفتیم به مزرعه بزرگمان که به آن مشه/جتگل می گفتیم رفته ایم. در این فکر بودیم که اساب و اثاثمان را کجا پهن کنیم تا بتونیم با خیال راحت از سایه برخوردار شویم. من سه نقطه را به پدر پیشنهاد کرد و گفتم قبلا که می آمدیم صبح ها فلان نقطه، ظهرها در نقطه دیگر و عصر هم در فلان نقطه می نشستیم. البته آن روز هم عصر بود. پدر هم نگاهی کرد گوشه ای در سمت غربی مزرعه را نشان داد و قرار شد یواش یواش اثاثمان را به آنجا ببریم. در این حین بغض دلم را گرفت و به یادم آمد که وقتی بچه بود در همین جاها بازی می کردم و اصلاً به گذر زمان و رنج نهفته در بطن و متن جهان توجه نمی کردم؛ زیرا دلم چنان گرم به پدر بود و با بودن او هیچ نگرانی نداشتم. تنها چیزی که به آن می اندیشم بلندی سایه ام بود که با نزدیک شدن آفتاب به غروی بر درازی آن افزوده و از میزان تیرگی اش کاسته می شد تا اینکه با غیبت خورشید به محاق می رفت. اما اکنون دلم عجیب گرفته است. در همین حال با خودم گفتم با در همین مزرعه در گوشه ای بنشینم دکلمه غم انگیزی بگویم و در فضای مجازی قرار دهم. اتفاقاً در همین خواب نام آن دکلمه را زندگی غمگنانه گذاشتم. بالاخره با پدر وسایل را به همان سمت می­بردیم که بیداری ا نماز رزمندگان و همه غریبان...
ما را در سایت نماز رزمندگان و همه غریبان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bbiqarar بازدید : 33 تاريخ : چهارشنبه 11 مرداد 1402 ساعت: 13:01